مصاحبه با مدیر وبلاگ "از نون تا قلم"
در ادامه برنامه مصاحبه با وبلاگ نویسان فعال و برتر، این هفته با مدیر وبلاگ “از نون تا قلم” مصاحبه داشتیم. انتخاب ایشان بعنوان این هفته از این حیث بوده که مطالب تولیدی و تألیفی ایشان طی 4 سال در این وبلاگ و جذب بیش از 100 هزار مخاطب شده است.
مخاطبان گرامی در صورتی که سوالی از مهمان محترم ما در این مصاحبه دارند، تا یک هفته می توانید در بخش نظرات مطرح نمائید تا ایشان پاسخ دهند.
به نام خدا
1- در صورت تمایل خودتان را معرفی کنید و بفرمائید چند سال است در کوثربلاگ و وبلاگ « از نون تا قلم» فعالیت دارید.
سلام. قلم یا همان ماریای از نون تا قلم هستم متولد سال 1373 :) از نون تا قلمِ کوثربلاگ از سال 94 شروع به نفس کشیدن کرده تا به حالا! تقریبا میشه گفت چهارساله که زنده س
2- چطور با کوثربلاگ آشنا شدید و از بین این همه سرویس وبلاگ نویسی، چرا کوثربلاگ را انتخاب کردید؟
من از وجود این سرویس اطلاعی نداشتم و راستش را بخواید اصلا در مخیلم هم نمی گنجید که همچین سرویسی مختص حوزه شروع به فعالیت کنه. یکبار که مشغول گشت و گذار تو صفحات نت بودم، سری به سامانه کوثرنت زدم. توو گزینه های ورود به سامانه “کوثربلاگ” رو دیدم. چون قبلا آشنایی داشتم، متوجه شدم که سرویس وبلاگ نویسی هست، وارد شدم و ازسر کنجکاوی ازنون تا قلم رو ثبت کردم و یک پست گذاشتم اما تا مدت ها فعالیت نکردم تا اینکه دوباره میل به وبلاگنویسی در من زنده شد و با خودم گفتم من که وبلاگ نویسی را دوست دارم چرا جای دور فعالیت کنم؟! در نتیجه آمدم تو سرویسی که احساس کردم بهش ارق دارم و برای اونم.
3- شما بیش از 4 سال است که در وبلاگ «از نون تا قلم» مطلب مینویسید. آیا پیش از این هم سابقه وبلاگ نویسی داشتید؟
اولین باری که با دنیای وبلاگ نویسی اشنا شدم پونزده سالم بود. از طریق یک دوست وبلاگ نویس.
البته اون موقع تعریف وبلاگ برام خیلی دقیق و ملموس نبود، ترجیحا مطالب ادبی که خیلی دوست داشتمُ ثبت می کردم. تا دو سال وضعیت به همین منوال بود تا اینکه از نون تا قلمُ ساختم و خاطرات روزانه م را چه تلخ چه شیرین، به حالت طنز شروع کردم به نوشتن که خداروشکر استقبال هم شد. ولی تو همین اثنای کامِ شیرینمون از وبلاگنویس بودن، سرویسی که توش فعالیت داشتم به مشکل برخورد و آرشیو سه ساله ی وبلاگم که برام بی نهایت اهمیت داشت به فنا رفت! همین اتفاق باعث دلسردی و تلخی کامم شد.جوری که تقریبا چهارسال از وبلاگنویسی فاصله گرفتم تا اینکه با کوثربلاگ اشنا شدم.
4- مهارت های مدیریت وبلاگ و نویسندگی را چگونه یاد گرفتید؟
راستش نمی دونم توو مدیریت وبلاگ تا چه اندازه موفق بودم. اما وبلاگم کاملا شخصی و با سلیقه ی خودم مدیریت میشه. یعنی معیار و مهارت خاصی را مد نظر خودم قرار ندادم که بر اساس اون وبلاگم رو چهارچوب بندی کنم. در طی زمان با اتفاقاتی که افتاده و بازخوردهایی که گرفتم، در کارهام یا تجدید نظر کردم و یا رویه ای که داشتم را همچنان ادامه دادم. البته خیلی وقت ها هم بوده که سلیقه ی شخصیم بدون توجه به نظرات دیگران ثابت باقی مونده. در مورد نویسندگی کاملا تجربی پیش رفتم و متاسفانه براش تلاش خاصی نکردم صرفا کتاب خوانی می کنم و می نویسم. همین/.
5- مطالب وبلاگتان بیشتر در چه زمینه ای است؟ بیشتر به چه موضوعاتی علاقه مند هستید؟
مطالب وبلاگم همگی بستگی به حالِ خودم داره. اگر حالم خوب باشه معمولا تقسیم بندی و یا بهتره بگم موضوع بندی که در وبلاگ درست کردم – ستون سمت چپ وب - فعال میشه. این موضوع بندی با نوشته هایی که به مرور زمان پست شدن، شکل گرفته. اغلب اجتماعی هستن و یا شاید گفت گاهی هم فرهنگی و همینطور دینی. که در قالب های یادداشت، داستان و روایت، گاهی هم مینیمال نوشته می شن.
اگر وضعیت مساعدی داشته باشم این موضوع بندی ها به خوبی جلو میرن. ولی اگه نه حال خوشی نداشته باشم بیشتر متن هام شخصی نوشت میشن. موضوع خاصی مد نظرم نیست بیشتر توجهم روی نوع بیان مطلب هست. دوست دارم هرچیزی که می خونم با زبانی جدید و نو بیان شده باشه. یعنی نوآوری برام خیلی اهمیت داره حالا این نوآوری تو هر موضوعی که باشه ازش استقبال می کنم.
6- روزانه چقدر برای وبلاگ هاتان وقت میگذارید و چگونه با وجود مشغلههای زندگی زمان خود را برای این کار مدیریت می کنید؟
خب من این روزها مثل سابق در وبلاگم فعالیت ندارم متاسفانه و احساس می کنم که نفس های آخرشو داره می کشه :) برای همین اگر بخوام این روزهارو بگم نهایتا نیم ساعت، البته این نیم ساعت در هر چند روز یکبار صرف میشه!
ولی اگه روزهای پرتب و تاب گذشته رو بخوام بگم که اکثرا روزی پنج پست می ذاشتم تقریبا میشه گفت دو الی سه ساعت! البته این بستگی به مشغله روزانه م داشت. اغلب موارد چون منزل نبودم با گوشی همراه اونچیزی که به ذهنم می امد رو می نوشتم و منتشر می کردم تا سر فرصت با سیستم وارد می شدم، اگر نیاز داشت به تصحیح، تصحیح میشد این کار تو مدیریت زمانم خیلی خوب بود و واقعا زمان خاصی را ازم اشغال نمی کرد. اما نه اگه خونه بودم و کار خاصی نداشتم. معمولا سیستم همینطور بیدار می موند و گاه بی گاه بهش سر می زدم و مطلبی که مد نظرم بود را پست می کردم. بیشتر وقت ها در یک ساعتی هرچیزی که می خواستم رو یک دفعه پست می کردم یعنی اینطور نبود که در ساعات مختلف حضور داشته باشم.
7- تابحال به این فکر افتادید که به صورت گروهی وبلاگ نویسی کنید؟ به نظر شما فعالیت فردی برای وبلاگ نویسی بهتر است یا گروهی؟
ببینید این کاملا به روحیات فرد بستگی داره. من متاسفانه کمال گرا هستم و وقتی چیزی خیلی نزدیک به باب میلم نباشه سخت می تونم کنار بیام، مخصوصا توی وبلاگنویسی. سابقا در وبلاگ گروهی فعالیت داشتم ولی متاسفانه وبلاگ نتوست به فعالیت خودش ادامه بده. توی وبلاگ نویسی گروهی، چون ” گروه” مد نظره و تو عضوی از گروه هستی. باید به بهترین شکل حاضر بشی، تا گروه به موفقیتی که می خواد برسه. این جریان باعث میشه که سعی کنی تا به بهترین شکل ظاهر بشی و قطعا دارای مسئولیت هستی، برای همین به شخصه برای من سخت بود. از این نظر که مدام در حال فکر کردن بودم تا متن خوبی رو ارائه بدم که به با وجود شرایط و مشغله هایی که پیش می آمد این امکان برام حاصل نمی شد، از این نظر در فشار بودم. بخاطر همین ترجیحا فعلا دوست ندارم تو وبلاگ گروهی فعالیتی داشته باشم. ولی می تونم بگم که هر کدوم چه فردی چه گروهی، مزیت ها و مفاد خاص خودشون رو دارن.ولی خب این واضحه که یک دست صدا نداره. اگر گروهی شروع به فعالیت کنه که اهدافشون همسو با هم و سلایق فکری نزدیک به همی دارن. قطعا نسبت به وبلاگ فردی بازدهی خوبی خواهند داشت و موفقیتشون در وبلاگ نویسی خیلی زودتر و چه بسا پر رنگ تر خواهد بود.
8- چه هدفی از وبلاگ نویسی داشتید و فکر می کنید تا چه اندازه به آن رسیده اید؟
وبلاگ نویسی در واقع برای من یک مأمن به حساب میاد. جایی که راحت می نویسم چیزی که توی ذهنم هست را پیاده می کنم. بدون هیچ سانسوری. این قضیه برای من حکم یک مسکن رو داره. و از طرفی خودم علاقه ی خیلی زیادی نسبت به فهمیدن تفکر و اعتقاد دیگران دارم چون ذهنمُ باز می کنه و قدرت تحلیلم رو تقویت می کنه. به همین خاطر کلا می تونم بگم اولین هدفی که از وبلاگنویسی دارم. داشتن یک آرشیو شخصی از سیر تفکری خودم برای آینده م و تحلیل کردن شخصیت خودمه. که این هدف رو مخلوط کردم با بیانی متفاوت تر به عنوان شخصی به ظاهر مذهبی که خود واقعیش رو به نمایش میذاره و دغدغه های روزانه ش رو منتشر می کنه. خیلی وقتها همین دغدغه های عادی اشخاص جرقه ای هستن برای نو شدن و یا تغییری در رویه زندگی داشتن. تلاش کردم چیزی که می بینم، درک می کنم و توی ذهنم تحلیل می کنم رو به تصویر بکشم تا شاید وسیله ای برای جرقه زدن ذهن دیگران باشم. چون به هرحال نگاه ها متفاوته و هر نگاه یک درِ جدیدی باز می کنه. در مورد موفقیت راستش رو بخواین از مخاطب باید بپرسم ولی تقریبا بر اساس بازخوردها میشه گفت موفق بودم ولی نه به اندازه اون موفقیتی که مد نظرم هست.
9- مهمترین اولویت شما در وبلاگ نویسی چیست؟ به چه چیز بیشتر اهمیت می دهید؟ (به روز بودن/مطالب کیفی/ارتباط با وبلاگ های دیگر…..) آیا ترجیح می دهید مثلا بجای هفته ای یک مطلب، ماهی یک مطلب داشته باشید ولی کیفیت بهتری داشته باشد؟
حقیقتا خیلی اولویت بندی نکردم. ولی اصلی ترینش اینه که تولیدی خودم باشه. برام خیلی اهمیت داره وبلاگی که درش قدم می زنم صفر تا صد به دست خود سازنده وب چیده و پرداخته شده باشه. حتی اگر مطلبی که ثبت شده علمی باشه! یعنی دوست دارم شخص نویسنده حتی مطالب علمی که براش اهمیت داره رو به زبان خودش بیان کنه. متاسفانه نمی تونم با وبلاگ هایی که کپی پیست هستن ارتباط برقرار کنم. پس اولین اولویتم تولیدمحتوا داشتنه و دومی هم قطعا به روز بودن. وبلاگی موفقه که بروز باشه یعنی براساس زمان و اتفاقاتی که جاری هست پیش بره که این کیفیتش هم بستگی به میزان تلاش خودش داره. من هم اگر زمان کافی داشته باشم قطعا کیفیت مد نظرم هست ولی اگه نباشه هم با توجه به شواهد مطلب های وبلاگم پیش میاد سنبل کرده باشم.
در مورد سوال آخر باید بگم که برای یک نویسنده مداوم نوشتن شرطه! یعنی من تنها زمانی می تونم قلم خودم رو زنده نگه دارم که بنویسم. خیلی وقت ها پیش میاد جوهر قلممون ناخوداگاه خشک میشه. نیازه در این مواقع حتی شده متن های بی کیفیت و بدون ارزش نوشته بشه ولی دست از نوشتن کشیده نشه. به همین دلیل من مدام باید بنویسم واسه همین خیلی پیش اومده که توجهی به کیفیت نداشتم. ترجیحی هم در این قضیه قائل نشدم تا به حال. از طرفی هم وبلاگ زمانی پویاست که مشخص کنه برای مخاطب چه زمانی وب به روز میشه. ماه به ماه برای کسی که دلش می خواد مخاطب همچنان باقی باشه حتی اگر کیفیت را هم مد نظر قرار بده به نظرم رویه ی مناسبی نیست چون باعث فراموشی مخاطب میشه و مخاطب خیلی راحت می تونه وبلاگو گم کنه! به همین دلیل ترجیح میدم مدام بنویسم و در کنار این نوشتن مطالب خوب هم تولید کنم.
10- به نظر خودتان بزرگترین نقطه ضعف و بزرگترین نقطه قوت وبلاگتان چیست؟
نقطه قوت رو نمیدونم. اما نقطه ی ضعفم شاید برای مواقع شخصی نویسی در وبلاگ باشه و یا بی نهایت صریح و بدون سانسور نوشتنم!
11- اگر قرار باشد بین مدیریت کانال (مثلا با 10 هزار عضو) و وبلاگ، یکی را انتخاب کنید، کدام را ترجیح می دهید؟ چرا؟
نمیشه هر دو رو باهم داشته باشم ؟! :)
راستش رو بخواید اولین انتخابم قطعا وبلاگه! لذتی که وبلاگ نویسی داره هیچ رسانه ی مجازی نخواهد داشت. از طرفی هم یک نویسنده و یا تولید کننده ی محتوا اولین چیزی که نیاز داره برای حرکت کردن، عکس العملِ مخاطب هاشه. کانال همچین شرایطی رو برای آدم ایجاد نمی کنه یا اگه هم باشه هیچ ضمانتی برای مزاحمت هایی که احتمال داره پیش بیاد نیست. این خودش یک تهدید به حساب میاد و در نگاهی دیگه من هیچ پشتوانه ای نسبت به محتواهام ندارم! یعنی احتمال اینکه دیگه کانال در دسترسم نباشه خیلی زیاده. این فاجعه ست که شما یک دفعه تمام ارشیوتون از دست بره. ولی وبلاگ این قابلیت رو داره که تا بی نهایت ساپورتت کنه. البته بستگی به سرویس هم داره من پیش تر گفتم که ارشیوم رو از دست دادم اما خب خداروشکر در کوثربلاگ این حس امنیت رو دارم. برای همین می تونم بگم وبلاگ را بیشتر دوست دارم. اما اگر در کنار وبلاگ کانالی هم داشته باشی قطعا بازدهی بالا میره. ولی به این باید توجه کرد که کانال طعم وبلاگ رو نداره و احتمال تنبل کردن مخاطب و فراموش کردن وبلاگ از طرف اون هست. و مهم تر از همه وبلاگ گستردگی بیشتری نسبت به کانال داره.در واقع باید گفت کانال محدودتره. به نظرم مفاد وبلاگ به مفاد کانال می چربه :)
12- وبلاگ شما تاکنون بیش از 100 هزار بازدیدکننده داشته و بارها در بخش وبلاگ های پربازدید کوثربلاگ نیز قرار گرفته اند. برای جذب این تعداد مخاطب چه کاری انجام می دهید؟ چگونه موفق به جذب این همه مخاطب می شوید؟ (برای تبلیغ و معرفی وبلاگ خود چه کارهایی انجام می دهید؟
راستش رو بخواین واقعا کار خاصی نکردم. اون اوایل تنها یکبار اگر اشتباه نکنم در سایتی که وبلاگ ها خودشون رو معرفی می کردن وبلاگم رو ثبت کردم ولی اطمینان دارم که تاثیر به سزایی نداشت. به نظرم وبلاگ باید خاک بخوره. یعنی ارزش هر وب بستگی به قدمتش و سال هایی که نفس کشیده س. من وقتی به مخاطبم این اطمینان رو میدم که همچنان می نویسم و این اعتمادش رو جلب می کنم که همیشه براش حرف جدید برای گفتن دارم، باعث میشه مخاطب ترغیب بشه که دنبال کننده ت باشه. به مرور زمان وبلاگ مخاطب خودش رو پیدا می کنه فقط کمی نیاز به صبوری و فعالیت داشتن داره. از طرفی هم من در کنار وبلاگ نویس بودن وبلاگ خوان هم هستم. یعنی شاید بیشتر از اینکه خودم رو یک نویسنده بدونم خواننده میدونم. در کنار خواننده بودن هم اگر تنبلی بهم چیره نشه! حتما حتما روی پستی که خوندم نظر می ذارم. یعنی تلاش می کنم خواننده خاموش نباشم. این قضیه احساس می کنم موثر هست. چون به هرحال کسایی که بلاگر هستن برای پیدا کردن وب مورد علاقه شون مدام در چرخشن و همین باعث میشه دیگران راه رسیدن به وبلاگم رو پیدا کنن. لینک شدن هم خیلی موثره ولی منو تا الان نهایتا شاید کم تر از ده تا وبلاگ لینکم کرده باشن پس نمی تونم بگم لینک برام موثر بوده باشه.
13- باتوجه به آمار بازدید وبلاگتان، که پتانسیل خیلی خوبی برای درآمدزایی است آیا از آن درآمدزایی هم داشتید؟
راستش وبلاگ حکم یک وسیله ی شخصی برام داره و هیچ آدمی نمیاد از وسیله شخصی و یا بهتره بگم حریم خصوصیش این استفاده رو ببره. لااقل من نمی تونم. تا به حال به این قضیه اصلا فکر نکردم و با شناختی هم که از خودم دارم فکر نکنم پتانسیل این استفاده رو داشته باشم. وارد شدن در این حیطه نیاز به هوش خاص خودش داره و با توجه به اینکه وبلاگ ما شخصی هست باید طوری قدم گذاشت که مخاطب جلب بشه وگرنه با یک اشتباه کوچک قطعا میشه خواننده رو هم از دست داد و اعتماد رو ازش گرفت.
14- دوستان کوثربلاگی شما چه وبلاگ هایی هستند؟ نام و نشانی وبلاگ ها را بفرمائید. آیا وبلاگ های دیگر را نیز دنبال می کنید؟
همه ی کوثربلاگ دوستان من هستن و همه شون رو دوست دارم. ما در واقع یک خانواده ی بزرگ هستیم که کنارهمیم. متاسفانه در کوثربلاگ خیلی اهل خوندن و یا پی گیر وبلاگ ها شدن نیستم مگر چند وبلاگ که خودشون برام نظر گذاشتن و متوجه شدم که خودشون می نویسن و گاها سر می زنم بهشون، هرچند خاموش. می تونم بگم که وبلاگ های؛ صهباء – که دیگه زندگی درش جریان نداره- پاییز، غَیث، خط خطی های ذهن من، پینار، طوبای محبت که جدیدا بهش سر زدم. طلوع صبح – که بعد از مدت ها رفتم و دیدم درش تخته شده-
مدرسه علمیه کوثر و گهرعمر. همین هارو از کوثربلاگ دارم. باقی کلا وبلاگ های خارج از کوثربلاگ هستن. البته این کم کاری منه که وبلاگ های دیگه رو نشناختم :)
15- وبلاگ ها را بیشتر از کدام قسمت پیدا و دنبال می کنید؟ (آخرین مطالب؟ مطالب پربازدید؟ مطالب منتخب؟ وبلاگ های پربازدید …)
یکی از قشنگی های کوثربلاگ مطالب منتخب شده داشتنه. این مزیت کار مخاطب رو که من باشم راحت کرده. خیلی زودتر می تونم اشنا بشم با وبلاگ هایی که فعالیت دارن و فعالیتشون هم بروزه. بیشتر از این قسمت و مطالب پر بازدید وبلاگ هارو پیدا می کنم.
16- سه تجربه موفق شما در وبلاگ نویسی چه بوده؟
پیدا کردن دوستان خوب. من شکر خدا تو این چند سال وبلاگ نویسی دوستان خوبی پیدا کردم هرچند که تلاش کردم خیلی از نزدیک باهاشون رابطه نداشته باشم ولی به صورت مجازی در ارتباطم باهاشون. همینطور با آدم های سرشناسی آشنا شدم که باعث رشدم شده. درهای خیلی زیادی رو چه از نظر علمی چه از نظر تجربی برام باز کردن. که فوق العاده برام با ارزشه و مطمئنم اگر وبلاگنویس نبودم قطعا قطعا قطعا هیچوقت به این ها دسترسی پیدا نمی کردم و با این افراد اشنا نمی شدم.
موفقیت های دیگه هم وبلاگ نویس برتر شدن بود که برام خیلی دوست داشتنی بود این قضیه و احساس کردم که زمانی که صرف نوشتن کردم هدر نرفته و انگیزه داد که راهمو ادامه بدم.
و از همه مهم تر رشد و زنده شدن قلمم بود که برام حکم یک تولد دوباره رو داره.
17- یک خاطره شیرین از حضورتان در کوثربلاگ اگر دارید بفرمائید.
میدونید حضور در وبلاگ کلا پر از شیرینیه! یعنی شما در هر پستی که قرار میدید یک هیجانی درش نهفته س حتی اگه خواننده خاموش باشه و حرفی نزنه. این حس برای من کلا خاطره س.
ولی در مورد کوثربلاگ. همایش هایی که گذاشته می شد. برام خیلی جذاب و دوست داشتنی بود.
و محبتی که دوستان کوثرنتی و کوثربلاگی با دیدنم بهم داشتن می تونم بگم شیرین ترین قسمت حضور در کوثربلاگ بود که برای اولین بار خودم را در معرض دید قرار می دادم و عکس العمل های خوب برام جالب بود. تک تک کسایی که تو همایش سراغمو می گرفتن و طوری برخورد می کردن که انگار خیلی ساله می شناسنم خیلی دوست داشتنی و جذاب بود. توی همایش ها اغلب به این نتیجه می رسیدم فاصله گرفتن و از نزدیک ملاقات نداشتن کار درستی نیست ولی خب تا زمان می گذشت دوباره می گشتم به پوسته ی سفت و سخت خودم :)
شیرینی های گاه و بی گاه اول شدن متن هام و حتی گاهی برگزیده شدن نوشته ها هم جزئی از این هستن.
18- حرف آخر…
امیدوارم خانواده ی کوثربلاگ همیشه بدرخشه. همینطور که تو این چندسال شاهد پیشرفت سرویس بودم و هرچقدر جلوتر رفتم بیشتر متوجه ی مزیت ها و تفاوت های خیلی خیلی خوبش نسبت به سرویس های دیگه که چندین ساله از عمرشون می گذره، روز به روز هم شاهد عالی ترشدن و پربارتر شدنش باشم. و هرچه زود تر وبلاگ هایی که در این سرویس فعالیت دارن روی غلتک بیفتن و برای رسیدن به یک وبلاگ استاندارد تلاش کنن و هرکدوم در جایی که هستن به خوبی بدرخشن.
کوثربلاگ: از حضور شما در این مصاحبه سپاسگزاریم. امیدواریم مثل گذشته شاهد حضور فعالانه و مطالب تولیدی سرکار در وبلاگ از نون تا قلم و باشیم. موفق باشید
سلام
موفق و مؤید و پیروز باشید:)
التماس دعا
سلام بر ماریای مهربان از نون تا قلم .
حتی اینجا هم از خوندن مصاحبه ات لذت بردم …
ما هم از داشتن دوست خوبی مثل تو خیلی خوشحالیم.
من هنوز مزه اولین دیدارمون را حس می کنم؛ به شیرینی انار دانه سرخ و درشت پاییزی!
دوستدار تو تسنیمِ وبلاگِ نگاه خدا (یا همون طلوع صبح که گفتی :))) )
چه عمیق و خاص و از ته دل نوشتید…نوشته تون مثل عطر بارون و بخار گرم یه نوشیدنی در عصر پاییزی بود…خسته نشدم از خوندنش و لذت بردم…قلم، همیشه یه قداست نجیبانه ای داره و دست به قلم های خوش فکر برام خیلی با ارزشند…
در پناه خدای مهربون باشی ماریای عزیز
سلام به ماریای از نون تا قلم.
با آرزوی موفقیت روز افزون برای شما :)
مچکر :)))
متشكرم ماريا بانو كه من رو دوست خودت مي دوني.
هميشه دوست دارم به وبلاگت سر بزنم.
نوشته هات برام جذابن:)
تو به من لطف داری :)))
سلام. بهش گفتم(: بعضی وقتها قلمش میشه مثل جلال
موفق تر از قبل باشی
سلااام، تو به من لطف داری عزیزم. خیلی ممنون. همچنین :)
موفق باشی نونت داغ و قلمت جاری باشه
ممنووونم. همچنین شما :)
موفق باشی دوست نازنینم
خیلی ممنون مهتاجانم، همچنین تو :)))
قشنگ می نویسه
اما
مبهمه بعضی جاها
خودش هم میدونه:)))
مبهم خوبه دیگه ؛) ذهنتو درگیر می کنه!
موفق باشی ماریا جان، وبلاگت عالیه :)
ممنووونم سایه عزیز :) لطف داری به من.
با سلام و احترام . موفق باشید. خوب بود. ان شاء الله در خانواده کوثر بلاگ بتوانیم با متحد شدن و یکپارچگی بیشتر خانواده بزرگتری را تشکیل دهیم که حرفی برای گفتن داشته باشد. اگر تمایل داشتید نیم نگاهی به وبلاگ بنده بیندازید انتقادات را بفرماید موفق باشید التماس دعا یاحق.
سلام خیلی ممنون، همچنین شما… ان شاءالله.
حتما سر می زنم :)
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب