گرافیک و زیبایی بصری امروزه حرف اول را در همه زمینهها میزند. از یک شرکت جهانی گرفته تا همین بنگاه معاملات املاک سرکوچه، سعی میکنند دکوری داشته باشند که مشتری هنگام ورود احساس شان و احترام کند. کار فرهنگی و به ویژه در این مصاحبه وبلاگنویسی طنز و ارائه محتوا گرچه سوای کار تجاری است اما در اصل شما مطلبی را ارائه میدهید و در این ارائه مخاطبان یا همان مشتریهای شما باید احساس کنند مورد احترام واقع شدند. با ورود به وبلاگ شما علاوه بر لذت بردن از مطلب همه جور امکانات استفاده مجدد از نوشته و آرامش بصری نیز وجود دارد.
در همین زمینه دفتر طنز گفتوگویی با “رضا ساکی” انجام داده است. وی از سال ۸۳ وبلاگ مینویسد، کارشناسی ارشد زبان و ادبیات پارسی دارد، طنزنویسی و نقادی میکند و دیده شده که مرتکب سردبیری و نویسندگی در رادیو جوان و برنامه “جوانی به وقت فردا” هم شده است.
ارزیابی شما از قالب و در کل ظاهر وبلاگهای طنز چیست و به نظرتان طنزنویسان ما چقدر برای این مقوله اهمیت قائل هستند؟
وبلاگستان طنز درحال حاضر متاسفانه یکی از آشفتهترین وبلاگستانهاست. کمتر وبلاگنویسی را میبینید که خود را قائل به طراحی متناسب طنز و فضای مجازی کرده باشد؛ به گونهای که وقتی مخاطب وارد آن میشود هم لذت بصری ببرد و این حس را داشته باشد که صاحب وبلاگ به او احترام گذاشته است.
دوستان طنزنویس گمان میکنند همین که مطلب طنزی را نوشتند و انتقادی را مطرح کردند برای خوانده شدن کافی است. درحالی که در حقیقت وقتی مخاطب با ناهماهنگی و شلخگی مواجه میشود دلش نمیآید مطلب را بخواند و به احتمال زیاد آخرین باری خواهد بود که به آن وبلاگ سر میزند. درست مانند روزنامهای که در صورت داشتن صفحهبندی درستی مخاطب بیشتری را جذب میکند.
نداشتن آرشیو مناسب و آرشیو شدن به صورت هفتگی که لیست آرشیو را بلند میکند، نداشتن گزینه جستجوی مناسب بر حسب نوع محتوای مثلا شعر و نثر و نظم و…، عدم رعایت یک فاصله خط یکسان در تمام پستها، استفاده از فونتهای نامناسب (استفاده از فونت تاهومای ۱۶ بولد!)، استفاده زیاد و نابهجا از علامت سوال و تعجب، عدم طراحی قالب مناسب محتوا، آدرسهای سخت و مشکل و… همگی از جمله مواردی هستند که وبلاگ را فاقد زیبایی بصری و آشفته میکنند.
نکته دیگر این است که یکی از وظایف ما آشنا کردن دیگران با وبلاگهای طنز دیگر بوده و از همین رو باید لیست پیوندهای مرتب و پویایی داشته باشیم. درحالی که اغلب وبلاگها یا به وبلاگهای آشنایان خود لینک دادند و یا اغلب لینکها به روز نیستند و باری به هر جهت بلاگهایی را اضافه کردند.
موارد یاد شده اصول بدیهی طنزنویسی است؛ اما انگار به زعم برخیها وبلاگنویسی طنز فقط ثبت یک آدرس در سرویسهای آماده و شروع به نوشتن است؛ حتی بدون زحمت برای تغییر قالب. این موارد باعث میشود مخاطب علیرغم گشتن در وبلاگستان طنز به دلیل تکرار و یکنواخت بودن حس کند تنها دو سته تا وبلاگ را دیده است. این موارد حتما به محتوا نیز ضربه میزند.
برخی کارها هم ذوقی است و وبلاگ نویس باید دقت بیشتری داشته باشد. مثلا الان هیچ کسی وارد وبلاگی که موسیقی دارد، نمیشود. یا معنی ندارد تمام ابیات یک مثنوی هرکدام به یک رنگ باشد. و مثلا وقتی زمینه وبلاگ تم آبی دارد نباید تیتر نیز آبی باشد.
به نظر میرسد در محتوا و به روزرسانی وبلاگ هم این آشفتگیها کم نیست
گاهی شما مشتری دائم یک وبلاگ میشوید اما اصلا معلوم نیست وبلاگ هرچند وقت یک بار به روز میشود. گاهی یک هفته و گاه یک ماه یکبار و… بهتر است وبلاگ نویس تاریخهای مشخصی را برای به روز رسانی داشته باشد. نکته دیگر استفاده از نیمفاصله است که گاهی اصلا توجهی به آن نمیشود، بهویژه در مطالب بلند. درحالی که هم به ظاهر نوشته مک میکند و هم سرچ و جستجوی لغت را آسانتر.
دوستان باید توجه کنند منوی جستجو داشتن و اینکه کسی بتواند به صورت ایمیلی مشتری وبلاگ شما شود و حتی داشتن آرشیو موضوعی برای ارتباط بیشتر با مخاطب و فراگیری مطلب اهمیت دارد. الان هر وبلاگ کوچکی «فید» دارد و این قضیه خیلی مهم است و دوستان نباید فکر کنند فقط به خاطر شاهکارشان مطلب وبلاگ خوانده میشوند.
از نظر قالب و نوشتاری چه آسیبهایی ممکن است متوجه وبلاگستان طنز باشد؟
چیزی که از وبلاگستان طنز شروع نشده اما ترکشهای آن به وبلاگستان رسیده کوتاهنویسی است. کوتاهنویسی از شبکههای اجتماعی شروع شد و نمونههای موفقی هم دارد اما در مقابل نمونههای ناموفق زیادی هم هست که نشان از تاثیر منفی از از این فضاست.
اینکه هرچه کوتاهتر بنویسیم و به جوک و مطایبه نزدیکتر شویم و سعی کنیم همه حرفها را در ساختارهای یکسان با زدن شماره بیان کنیم فقط از عهده کسانی برمیآید که حرفهای هستند و میدانند چطور در یک ساخت مشخص بنویسند و میدانند قرار است به چه برسند و چه میخواهند. گاه این ساختها به دست دیگران کمی عوض و بعد از مدتی خنک و بیمزه میشود. نکته دیگر هم این است که همیشه کوتاهنویسی پز روشنفکری نیست و به این برمیگردد که شخص نمیتواد بلند بنویسد. خیلی وقتها از طنزنویس انتظار داریم مسئله را باز کند.